فروشگاه تجارت حلال
فروشگاه هایپرثنا
سایت آپلود2
غریب مادر (شعر آیینی)
سایت هیئت های خراسان رضوی (لیست هیئت ها)
ساخت اسلایدمتحرک
وب سایت تکدید(شعر)
وب سایت شعر(مجتبی دسترنج)
وب سایت یاس کبود
معاونت حقوقی مجلس( کتابخانه)
دانلودنوحه
پایگاه تخصصی اهل بیت
ديوان شعر اهل بيت ع
وب باشگاه شعرآئینی
وب سایت توصیه های اخلاقی و..
وب سایت یامرتضی علی (ع)
وب سایت شوریده (دانلودنوحه)
در گذرگاه زمان
عطش روضه
وب سایت تقاطع
وب سایت زندگینامه مشاهیرواشخاص معروف و..
وب سایت اسلامیه
وب سایت بینات
علوم غریبه و...
شگفتی های قرآنی
وب سایت حکایات وحکمت
وبلاگهای منتخب درمیهن بلاگ
وبلاک هیئت محبان الزینب(س) جاده سیمان
سامانه ارسال پیام رایگان(پرند)
سامانه ارسال پیام رایگان(گیل پیامک)
سامانه ارسال پیام رایگان(پارسه)
سامانه ارسال پیام رایگان2
سامانه ارسال پیام رایگان
وب سایت های ارئه دهنده بنررایگان
ساخت بنر رایگان
سایت بعثه مقام معظم رهبری خراسان
سایت دانشگاه علمی کاربردی شهرداریهای خراسان
پایگاه مداح اهل بیت علیمی
پایگاه شخصی حاج مهدی اکبری
پایگاه شخصی حاج محمودکریمی
مرکز تنظیم آثارآیت ا... بهجت
سایت آیت ا... حکیم
سایت آیت ا... مدرسی
سایت بنیاداسلامی آیت ا... خویی
سایت آیت ا... وحیدخراسانی
سایت آیت ا...میرزاجوادتبریزی
مجمع احیای غدیر شهرستان ساری
پایگاه تخصصی اشعار اهل بیت
سازمان بسیج مداحان همدان
هئیت محبان الزهرا(س)بسیج بیشه سر
هیئت رزمندگان اسلام
پایگاه سادات
بانک اطلاعات شهرمشهد مقدش
هیأت مذهبی باب الحسین(علیه السلام)مشهد
هیئت حیدر کرار - مشهد مقدس
هیئت متحده غمزدگان حضرت رقیه (س) مشهد
پایگاه اطلاع رسانی جلسات هیئت های مذهبی
هیئت مکتب الحسین(ع) اصفهان
سایت هیئت محبان الرضا(ع)
سایت محمل (اشعارمذهبی)
وب سایت شخصی شاعرومداح اهل بیت برادرحاج مهدی جهان میهن
مداحی وشعر
مشق هیئت (اشعارمذهبی )
وب سایت صلوات آنلاین
هیئت قمربنی هاشم
مسکین باخرزی
وب سایت عمیت عین لاتراک
هیئت کف العباس (ع)رودسر
پایگاه تخصص مدح
ازدحام گودال (شعر)
فریادالعطش (شعر)
وبلاک شعرشاعر(شعر)
وبلاک سهیل عرب(قاسم بن الحسن(ع))
وبلاک غمخانه رباب (س)
لیست کامل سایت های خبری ، روزنامه ها و خبرگزاری های فارسی
پایگاه های اطلاع رسانی و روزنامه های کشور
فهرست روزنامه های ايران
وبلاک باب الحرم جدید(شعر)
وبلاک کربلا
شعر
وبلاگ رضیع الحسین(ع)
اوج پرواز
مداحین اشعار
وبلاگ اشعار کامل شاعران
سایت هیئت محبان الرضا(ع)
سایت سادات
رئوف اهل بیت (شعر)
هیئت انصارالرضاع(مشهد)
هئیت جنت العباس اصفهان
وبلاک خادمین حسین بن علی آبدانان
سایت هیئت های تهران
سایت حسینیه (نوحه )شعر
سایت باب الحرم (جدید)
بزم اشک (شعرمداحی)
سایت فاطمه(س)
سایت قائمیه اصفهان(دانلودنرم افزار)
بانک اشعارمذهبی2
مادحین (اشعارمذهبی)
دینی(اشعار)
اشعار(یاحسین)
سایت اشعارمذهبی
سایت مداحی (متن اشعارمذهبی)
خیمه دلسوختگان
سایت حرم شاه
بانک اشعارمذهبی
2- پخش زنده از حرم های ائمه (ع)
1- پخش زنده از حرم های ائمه (ع)
پخش زنده حرم حضرت عباس(ع)
پخش زنده حرم امام رضا (ع)
پخش زنده ومستقیم حرم امام حسین (ع)
سایت امام 8
سایت معراج
سایت باب الحرم
بعثه مقام معظم رهبری (خراسان رضوی)
ساعت رومیزی ایینه ای
رقص نور لیزری موزیک
شعر شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع)
زین ماتمى که چشم ملائک ز خون ترست
گویا عزاى صادق آل پیغمبرست
یا رب چه روى داده کزین سوگ جانگداز
خلقى پریش خاطر و دلها پر آذرست
مُلک و مَلَک به ناله و افغان و اشک و آه
چون داغدار، حضرت موسى بن جعفرست
خون مىرود ز فرط غم از چشم شیعیان
زیرا که قلب عالم امکان مکدرست
منصور، شاد گشت ز قتل خدیو دین
اما به خُلد، غمزده زهراى اطهرست
او گرچه کشت خسرو دین را ولى به دهر
نامش به ننگ تا به ابد ثبت دفترست
تن در نداد بر ستم و این کلام نغز
بر پیروان حقّ و عدالت مقررست
آزادمرد تن به زبونى نمىدهد
مرگ از حیات در نظر مرد خوشترست
تنها نه اشکبار چشم «صفا» زین عزا بود
دلهاى شیعیان همه از غم مکدّرست
على سهرابى تویسرکانى «صفا»
چه ظلمها که به اولاد مصطفی کردند
خدا گواست به آل علی جفا کردند
گلوی تشنه بریدند از حسینش سر
سر مقدس او را به نیزهها کردند
امام چارم ما را به شام آوردند
میان خلق ورا خارجی صدا کردند
امام پنجم ما را به زهر کین کشتند
بسا ستم که به آن حجت خدا کردند
به بیت حضرت صادق هجوم آوردند
قیامتی دگر از این ستم به پا کردند
سر برهنه دل شب ز خانهاش بردند
چه ظلمها که به آن نجل مصطفا کردند
در آن سیاهی شب، اهل بیت آن مظلوم
گریستند و برای پدر دعا کردند
همه سواره و او را پیاده میبردند
نه رحم کرده، نه از حضرتش حیا کردند
سه بار تیغ کشیدند بهر کشتن او
عجب به عهد رسول خدا وفا کردند!
امام صادق ما را به زهر کین کشتند
مدینه را زغمش دشت کربلا کردند
هزار مرتبه نفرین حق بر آن قومی
که خط خویش ز آل علی، جدا کردند
برای غصب خلافت زدند زهرا را
چه شد که کودک ششماهه را فدا کردند
به جای شاخۀ گل بار هیزم آوردند
حقوق فاطمه را پشتِ در ادا کردند
بسوز و شعله برافروز از جگر «میثم»
که حمله بـر حرم وحی کبریا کردند
صیام تا قیام 2 -
در مصیبت امام صادق
سالها آب شدم سوخت ز پا تا به سرم
آخر ای زهر جفا شعله زدی بر جگرم
کشت منصور ستم پیشه ز بیداد مرا
کاش میکرد دمی شرم ز جد و پدرم
دلِ شب بود که دشمن به سرایم آمد
برد از خانه برون وقت نماز سحرم
سالها داغ بنیفاطمه را میدیدم
کس ندانست که یک عمر چه آمد به سرم
من جگرپارۀ زهرایم و باید به چه جرم
عوض گل جگر پاره برایش ببرم
بارها تیغ کشیدند پی کشتن من
بارها سیل بلا برد به موج خطرم
دشمن آن لحظه که بر خانۀ من آتش زد
یاد آمد ز غم مادر نیکو سیرَم
دل شب خصم مرا برد به قصر منصور
یاد از بزم یزید آمد و از طشت زرم
«میثم» از تربت بیشمع و چراغم پیداست
که چو جد و پدرم از همه مظلومترم
در مصیبت امام صادق
ای اشک چشم ما همه وقف عزای تو
دلهای دوستان همه صحن و سرای تو
چشمم سوی مدینه دلم جانب بقیع
گرم زیارت حرم با صفای تو
از لحظهای که خاک لحد بر تو چیده شد
خاک بقیع نه! دل ما گشت جای تو
آیا در بقیع شبی باز میشود
تا در کنار قبر تو گریم برای تو؟
بردند دستبسته تو را سوی قتلگاه
با آنکه بود عرش خدا جای پای تو
ای صد مسیح زندۀ ذکر شبانهات
خاموش شد چگونه صدای دعای تو
آخر ز زهر کین جگرت پاره پاره شد
ای پارههای دل، گُل بزم عزای تو
تشییع شد چو پیکر پاک تو تا بقیع
میکرد گریه ختم رسل در قفای تو
چون شمع، آب شد بدنت از شرار زهر
ای جان عالمی همه بادا فدای تو
تنها نه «میثم» ... از غم و اندوه و غربتت
آگه کسی نگشت به غیر از خدای تو
صیام تا قیام 4 – استاد سازگار
نوحه امام صادق
در عزای صادق آل رسول
تسلیت بادا به زهرای بتول
شهر یثرب کربلاست فاطمه صاحبعزاست
****
حجت خلاق سرمد کشته شد
صادق آل محمد کشته شد
شهر یثرب کربلاست فاطمه صاحبعزاست
****
بارها و بارها و بارها
دیده از منصور دون آزارها
شهر یثرب کربلاست فاطمه صاحبعزاست
****
در دل شب آن شهید بیگناه
دستبسته رفته سوی قتلگاه
شهر یثرب کربلاست فاطمه صاحبعزاست
یوسف زهرا به قلب چاکچاک
گشته پنهان پیکرش در زیر خاک
شهر یثرب کربلاست فاطمه صاحبعزاست
****
شیعه مثل مشعل افروخته
دور قبر بیچراغش سوخته
شهر یثرب کربلاست فاطمه صاحبعزاست
****
تا قیامت نالهاش بر گوش ماست
چوبۀ تابوت او بر دوش ماست
شهر یثرب کربلاست فاطمه صاحبعزاست
صیام تا قیام 4 – استاد سازگار
گوشه ای از حرای حجرهء خویش
نیمه شبها،خدا خدا می کرد
طبق رسمی که ارث مادر بود
مردم شهر را دعا می کرد
هر ملک در دل آرزویش بود
بشنود سوز ربنایش را
آرزو داشت لحظه ای بوسد
مهر و تسبیح کربلایش را
هر زمان دل شکسته تر می شد
«فاطمه اشفعی لنا» می خواند
زیرلب با صدای بغض آلود
روضهء تلخ کوچه را می خواند
عاقبت در یکی از آن شبها
دل او را به درد آوردند
بی نمازان شهر پیغمبر
سرسجاده دوره اش کردند
پیرمرد قبیلهء ما را
در دل شب،کشان کشان بردند
با طنابی که دور دستش بود
پشت مرکب،کشان کشان بردند
ناجوانمردهای بی انصاف
سن وسالی گذشته از آقا !؟
می شود لااقل نگهدارید
حرمت گیسوی سپیدش را
پابرهنه،بدون عمامه
روح اسلام را کجا بردید؟
سالخورده ترین امامم را
بی عباوعصا کجا بردید؟
نکشیدش،مگر نمی بینید!؟
زانویش ناتوان و خسته شده
چقدر گریه کرده او نکند؟
حرمت مادرش شکسته شده
ای سواره،نفس نفس زدنش
علت روشن کهن سالی است
بسکه آقای ما زمین خورده!؟
در نگاه تو برق خوشحالی است
جگرم تیر می کشد آقا
چه بلاهایی آمده به سرت!
تو فقط خیزران نخورده ای و
شمر وخُولی نبوده دوروبرت
به خدا خاک بر دهانم باد
شعر آقا کجا و شمر کجا!؟
حرف خُولی چرا وسط آمد؟
سرتان را کسی نبرد آقا
به گمانم شما دلت می خواست
شعر را سمت کربلا ببری
دل آشفتهء محبان را
با خودت پای نیزه ها ببری
شک ندارم شما دلت می خواست
بیت ها را پر از سپیده کنی
گریه هایت اگر امان بدهد
یادی از حنجر بریده کنی
=
بر جان آفرينش ،منصور زد شراره
قلب امام را کرد ، بازهر پاره پاره
شوّال شد محرّم ، بالله قسم از اين غم
بايد که ناله خيزد، از قلب سنگ خاره
برآن عزيز حيدر، اين بود ارث مادر
کز خانه اش به گردون ،بالا رود شراره
در بين راه آن شب، جانش رسيد بر لب
از بسکه ديد آزار،از خصم دون هماره
او روی زين نشسته، اين با دودست بسته
اين پشت سر پياده ،او پيش رو سواره
يا مصطفی نگاهی، از دل برآر آهی
بر پاره تن خود ،يک لحظه کن نظاره
با قتل صادق تو ،قرآن ناطق تو
داغ تو در مدينه، تکرار شد دوباره
دشمن شراره اش ريخت،در سينه لحظه لحظه
منصور بارها کرد ، بر قتل او اشاره
هرچند دخترانش،ديدند داغ بابا
ديگر نبردشان خصم، از گوش گوشواره
گرديد ماه رويش، در ابر خاک پنهان
ديگر نداشت بر تن ، از زخمها ستاره
ميثم امام صادق ، مظلوم از اين جهان رفت
با رنج بی حساب و، بادرد بي شماره
** ** ** **
2=
حضرت صادق مگر فرزند پيغمبر نبود
يا مگر ريحانه صديقه اطهر نبود
با چه تقصير وگنه بر خانه اش آتبش زدند
اجر نشر دانش او شعله آذر نبود
اجر وپاداش رسول وعترت مظلوم او
در دل شب حمله بر باب الله اکبر نبود
نيمه شب کز خانه مي بر دند صاحب خانه را
بر روی دوشش عبا ، عمامه اش بر سر نبود
از برای بردن مولا کس از ابن ربيع
سنگدل تر ، بی حياتر بلکه ظالم تر نبود
او پياده می دويد واين به اسب خود سوار
گوئيا در سينه تنگش نفس ديگر نبود
ديدن بابا در آن حالت پسررا می کشد
خوب شد همراه بابا موسی جعفر نبود
از شرار زهر مثل شمع سوزان آب شد
غير تصويری به جا زان نازنين پيکر نبود
پاره پاره قلبش از انگور زهر آلوده شد
از بنی العباس جز اين، شيعه را باور نبود
بعد عمری سوختن بر قلب او آتش زدن
اين ستم بالله روا بر آل پيغمبر نبود
ميثم آن روزی که شد آن پيکر پاکيزه دفن
محشر شهر مدينه کمتر از محشر نبود
** ** ** **
3=
سينه لبريز شد آخر به شرار جگرم
می زنم آب براين شعله زاشک بصرم
شب وتنهائی وسجاده واشک ومن ويار
به چه تقصير شکستند نمازسحرم
وقتی از خانه کشيدند برونم دل شب
نه عبا بود به دوش ونه عمامه به سرم
کوه های غم عالم به سر دوش من است
با وجودی که خميده است زپيری کمرم
من پياده ،به روی اسب سوار ابن ربيع
ضعف بر پا وعرق بر رخ همچون قمرم
تا نهم جای عصا دست روی شانه او
کاش می بود به همراه در آن شب پسرم
شکر لله که دادی تو نجاتم ای زهر
می برم شکوه زمنصور به جدّ وپدرم
آب گرديده تنم چون جگر پاک حسن
پاره شد چون بدن جدّ غريبم جگرم
در ميان غل وزنجير بنی اعمامم
ُبرد در مقتلشان خصم زپيش نظرم
قبر بی شمع وچراغم به همه ميگويد
من در اين دور وزمان از همه مظلومترم
ميثم از سوز دل ونظم جگر سوز بگو
که چه آمد به سر ا ز فرقه بيدادگرم
** ** ** **
4=
رنج اين روضه مرا سوزانده
كه لعيني دل تو لرزانده
خانه اي را كه ملك در آن است
دشمنت با شرري سوزانده
آن چنان سخت هجوم آوردند
كه دهان همگي وا مانده
بسكه بي رحم تو را مي بردند
كفشهايت دم در جا مانده
به جفا كاري و حرمت شكني
دشمنت كينه به دل مي رانده
بخدا سخت تر از اين غم نيست
كه عدو چشم تو را گريانده
بارالها تو نيار آن روزي
كه شود حجت حق درمانده
دل من هم به تسلاي غمت
پشت ديوار بقيع جامانده
** ** ** **
=5=
مدينه امشب دل من لبا لب از درد وغمه
به جای اشک اگرچشام خون بباره بازم کمه
چه مي شد ای خدا اگه امشبو باشم مدينـه
کنـار ديـوار بقيع تمـوم آرزوم اينــه
رو خاکای سرد بقيع باگـردن کـج بشينم
با چشمای گريون خود اون چارتا قـبرُ ببينم
يکی از اون چهارتا قبر قـبر امـام صادقـه
چشام برای غصّه هاش به سرخی شقـايقـه
کنـار ديـوار بقيع گـريه کنم زاری کنم
سرشک ماتم وعـزا از ديده هام جاری کنم
برسر وسينـه بزنم بـراش عـزا بپـاکنم
قبر آقام تـوی بقيع نـه شمع ونه چراغ داره
غريب ومظلوم اينجوری آياکسی سراغ داره
امـام صادق چقـده رنج وبلا وغـم ديده
کسی چه ميدونه که از ابن ربيع چي کشيده
وارد خونه اش شده بود سرزده نيمه های شب
سجّاده از زير پاهاش شيده بود اون بی ادب
نذاشت رداشوبپـوشه عمّـامه شوبه سرکُنه
نمـازشو تمـوم کنـه بچه ها شو خـبر کنه
اون بی حيا سواره بود آقـا پيـاده می دويد
بياد عمّه های خود هی ناله از دل می کشيد
دستاشو تا ابن ربيع از کينـه بستـه بارسن
تداعی شد برا آقـا غـريبـی ابـا الحسن
آخه يه روز تو مدينه نـا مـردمـان نابکار
ريختن تو خونه علی تـو روز روشن آ شکار
فاطمه شو کتک زدن پهلـويشو شکسته اند
به پيش چشم بچّه ها دست علی را بسته اند
امام صادق که دلش غمين وجـون به لبـه
دارن آقارو می برن آقـا بيـاد زينبــه
بياد زين العـابدين بيـاد زينب حـزين
بيــاد مجلس يزيد يـاد يتيمـان غمـين
بياد اون بزم شراب بيـاد چـوب خيزران
بياد اشک زينبـين بيـاد آه کـودکـان
تومجلسی که هرطرف خارجی بنشسته بودن
دستای اهل بيت را با يک رسن بسته بودن
يک سر اون طناب بود گـردن زين العابدين
سر ديگه به بـازوی زينب وطفـلان حزين
اگر چه بر آل علی جفـای بی حساب شد
بس است محسنی مگو کـه قلبهـا کباب شد
** ** ** ** **
=6=
می سوزم اگر از سوزش تب
من عمرم به پایان آمد امشب
دارم این زمزمه ، ای یاور همه
مادر یافاطمه ، مادر یا فاطمه
مادر یا فاطمه(2)
مادر صادق تو گشته راحت
راحت گشته از جور وشقاوت
منصور دون مرا، داده زهر جفا
مادر یافاطمه ، مادر یا فاطمه
مادر یا فاطمه(2)
آتش زد عدو کاشانه ام را
سوزاند آن ستمگر خانه ام را
اشکم شد از بصر، از یاد میخ در
مادر یافاطمه ، مادر یا فاطمه
مادر یا فاطمه(2)
نیمه شب عدویم وحشیانه
وارد گشته از دیوار خانه
بردندم بی ردا، مانند مرتضی
مادر یافاطمه ، مادر یا فاطمه
مادر یا فاطمه(2)
دشمن روی مرکب من پیاده
یک لحظه به من مهلت نداده
بستندم بارسن، مثل ابالحسن
مادر یافاطمه ، مادر یا فاطمه
مادر یا فاطمه(2)
دیگر عمر من آمد به پایان
طی شد مکادرم دوران هجران
ایم به سوی تو ، قربان کوی توئ
مادر یافاطمه ، مادر یا فاطمه
مادر یا فاطمه(2)
** ** ** **
7=
چه ظلمها که به اولاد مصطفی کردند
خدا گواست به آل علی جفا کردند
گلوی تشنه بریدند از حسینش سر
سر مقدس او را به نیزهها کردند
امام چارم ما را به شام آوردند
میان خلق ورا خارجی صدا کردند
امام پنجم ما را به زهر کین کشتند
بسا ستم که به آن حجت خدا کردند
به بیت حضرت صادق هجوم آوردند
قیامتی دگر از این ستم به پا کردند
سر برهنه دل شب ز خانهاش بردند
چه ظلمها که به آن نجل مصطفا کردند
در آن سیاهی شب، اهل بیت آن مظلوم
گریستند و برای پدر دعا کردند
همه سواره و او را پیاده میبردند
نه رحم کرده، نه از حضرتش حیا کردند
سه بار تیغ کشیدند بهر کشتن او
عجب به عهد رسول خدا وفا کردند!
امام صادق ما را به زهر کین کشتند
مدینه را زغمش دشت کربلا کردند
هزار مرتبه نفرین حق بر آن قومی
که خط خویش ز آل علی، جدا کردند
برای غصب خلافت زدند زهرا را
چه شد که کودک ششماهه را فدا کردند
به جای شاخۀ گل بار هیزم آوردند
حقوق فاطمه را پشتِ در ادا کردند
بسوز و شعله برافروز از جگر «میثم»
که حمله بـر حرم وحی کبریا کردند
**************
8=
حامی قرآن و دین حافظ مکتب
صـادق آل رسـول رهبر مذهب
جان پاکش شد فدا در ره دین خدا
یامهدی یامهدی
****
تسلیت بر مهدی و شیعیان یکسر
در عــزای صـادق آل پیغمبــر
قامت تقوا و دین آمده نقش زمین
یامهدی یامهدی
****
قطره قطره همچو شمع پیکرش شد آب
رنگ خورشید رخش گشته چون مهتاب
شد نهان آن جان پاک سروِ قدش زیر خاک
یامهدی یامهدی
****
جمله شاگردان او اشکشان جاری
همـرهِ تـابـوت آن حجّتِ بــاری
روزشان شد همچو شام هم زراره هم هشام
یامهدی یامهدی
****
شرح اندوه و غم و محنت و صبرش
آشکـارا بـاشد از غـربت قبــرش
قبر او مانده خراب در میان آفتاب
یامهدی یامهدی
****
در کنـار تــربت مخفـی مـادر
شد نهان در خاک آن نازنین پیکر
در غم آن مقتدا شد مدینه کربلا
یامهدی یامهدی
****
روز و شب پیوسته این آرزو دارم
تـا بـه دیوار بـقیع چهره بگـذارم
خوندل ریزم مدام در غم آن چار امام
یامهدی یامهدی
****
9=
شيعيان رهبر ما را كشتند
صادق آل عبا را كشتند
نور چشم علي و فاطمه را
وارث كربوبلا را كشتند
دل او را دل شب آزردند
از درو بام هجومش بردند
ريسمان چونكه به دستش بستند
غنچه هايش به حرم پژمردند
***
هرزمان رنگ جفا را مي ديد
كوچه و كرب و بلا را مي ديد
خانه اش چونكه در آتش مي سوخت
خيمه ي آل عبا را مي دید
** ** ** **
10=
من کیستم حقیقت حق را خزانه ام
بیرون زمرز فکر و خیال و فسانه ام
بنیانگذار مذهب و مسند نشین علم
فیض مدام فلسفه عارفانه ام
سبط نبی ، پور علی ، نجل فاطمه
الگوی صبر و صلح حسن را نشانه ام
آئینه دار نهضت سرخ حسینی ام
چون عابدین به نخل عبادت جوانه ام
بحر العلوم باب من است و سخا وجود
یک قطره ای بُوَد زیم بیکرنه ام
استاد فقه و فلسفه و منطق و اصول
پرچم فراز علم به قاف زمانه ام
با این همه جلال در این جوّ قیرگون
محصور کرده خصم ستم پیشه خانه ام
از یورش شبانه ابن ربیع پست
آید به ناله سنگ زسوز شبانه ام
لرزد به سان بید تن اهلبیت من
تا می کشد زخانه برون وحشیانه ام
آن بی حیا سواره من با تن ضعیف
پای پیاده در پی اسبش روانه ام
تندی کند که تند برو در بر امیر
کُندی اگر کنم بزند تازیانه ام
آنان که سوخته اند در خانه علی
آتش زدند از ره کین درب خانه ام
** ** ** **
** ** ** **
11=
ای صداقت سجده آورده به خاک پای تو
صدق در گفتار و در کردار و در سیمای تو
فضل و دانش ذرهای در پیش خورشید کمال
عقل و ایمان سایهای از قامت رعنای تو
هر چه گیرد اوج فضل و دانش و علم و کمال
کرسی تدریس باشد تا قیامت جای تو
کوه طاعت بی ولایت کمتر است از پّرِ کاه
نامۀ اعمال مردود است، بی امضای تو
فضل و توحید و کمال و منطق و علم و اصول
زندهتر هر روز از گفتار روحافزای تو
هست چون ذات خداوند تعالی بیمثل
در کمال بندگی شخصیت والای تو
کعبۀ جان هستی و پیراهن انوار حق
چون لباس کعبه زیبد بر قد و بالای تو
بو بصیر و جابر و حمران و هارون و هشام
قطرههای کوچکی هستند در دریای تو
با وجود آن که چون خورشید میتابی به دل
همچنان مجهول مانده قدر ناپیدای تو
آید از هارون مکّیِ تو اعجاز خلیل
ای خلیل الله از آغاز، رهپیمای تو
تا قیامت هر چه گل میروید از بستان وحی
بر روی هر برگ آن نقشی است از سیمای تو
چشمۀ عرفان تویی، عرفان ز فیضت چشمهای
معنی ایمان تویی، ایمان بوَد معنای تو
مهر هر پروندۀ طاعت همان مُهر شماست
حقپرستی بتپرستی میشود منهای تو
آفرینش تشنۀ علم است و میبینم مدام
کوثر دانش سرازیر است از صهبای تو
نخل سبز نهضت سرخ حسینی میوه داد
از زلال دانش و از منطق گویای تو
در عبادت، در تضرع، در مناجات و دعا
لحظهها بودند هر شب لیلۀ الاحیای تو
با چه جرأت دوزخیها در سرایت ریختند
ای دل اهل تولا جنۀ الماوای تو
دست بسته، سر برهنه، جسم خسته، لب خموش
ریخت بین ره عرق از طلعت زیبای تو
با وجود آنکه عمری سوختی و ساختی
آب شد از آتش زهر ستم اعضای تو
مرغ شب مینالد و میگوید از سوز جگر:
حیف مولا عاقبت خاموش شد آوای تو
کاش یک شب در دل تاریک شبهای بقیع
مینهادم رو به روی تربت تنهای تو
ماه شوال المکرم را محرم کردهای
ای مدینه کربلا در ماتم عظمای تو!
آسمان هنگام دفن پیکرت با گریه گفت
ای چراغ عرشیان در خاک نَبوَد جای تو
سوز تو از نظم «میثم» سرکشد بر آسمان
قبر تـو یـادآور غمهای جانفرسای تـو
** ** ** **
12=
من ولیالله اعظم مقتدای راستینم
چشمۀ عین الحیاتم صاحب علم الیقینم
رهنمای اهل ایمان مقتدای اهل دینم
آفتاب علم و دانش در سما و در زمینم
گوهر شش بحر نورِ ذاتِ رب العالمینم
من ششم مولای خلق اولین و آخرینم
****
علم در عالم تجلی میکند از منبر من
نور دانش بود از اول هالهای دور سر من
اهل عرفان چهره بنهادند بر خاک در من
تا ابد جوشد شراب معرفت از کوثر من
وارث علم و کمال و حلم ختم المرسلینم
من ششم مولای خلق اولین و آخرینم
****
در حیات علم میجوشد مسیحا از لب من
بس اساتید جهانی کآمدند از مکتب من
روزها باشد همه روز من و شبها شب من
سالکان را رستگاری نیست جز در مذهب م
نظرات شما عزیزان: